محمد آریانمحمد آریان، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره

نفس مامان و بابا

شنیدن صدای قلب کوچولوی نازنین ما

1390/12/25 17:16
نویسنده : مامانی
1,251 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دردونه مامان niniweblog.com

بالاخره صدای قلب کوچولوتو شنیدم وای که چه احساس شیرینی بود حس مادر بودن niniweblog.com

روز چهارشنبه ساعت 9:15 وقت سونو داشتم صبح من و بابا با هم رفتیم حدود یه ربع بیشتر راه نبود دفترچه رو دادم به منشی تا برام وقت بزنه اونم گفت که باید منتظر باشین چون چند نفر زودتر از من اومده بودن

 من و بابا با هم حرف میزدیم تا زمان زودتر بگذره خیلی طول نکشید که نوبت من شد دل تو دلم نبود رفتم داخل یه کوچولو هم اونجا معطل شدم یکم استرس و هیجان داشتم دستام یخ کرده بود رفتم رو تخت دراز کشیدم و دکتر کارشو شروع کرد یه چند دقیقه ای سونو کرد و یه چیزایی به دستیارش میگفت تا یادداشت کنه که یه دفعه گفت ضربان قلب جنین دیده شد خیلی خوشحال شدم  niniweblog.com خیالم راحت شد گفتم میشه منم بشنوم دکتر گفت خیلی کوچولوه یکم صبر کن که یهو یه صدای تالاپ تالاپ شنیدم  niniweblog.com الهی مامان قربونت بشه چقدر قلب کوچولوت تند میزد ناخودآگاه لبخندی روی لبام نشست داشتم از صدای قلبت و احساسم لذت میبردم که صدا قطع شد و دکتر گفت تموم شد بیا پایین

از تخت اومدم پایین لباسامو مرتب کردم چادرمو پوشیدم و برگه جواب رو گرفتم و اومدم بیرون

بابا پشت درمنتظرم بود اونقدر خوشحال بودم که وقتی اومدم بیرون داشتم میخندیدم فکر کنم از لبخند من بابا فهمید که صدای قلبت شنیده شد با این وجود ازم پرسید چی شد منم بهش گفتم که صدای قلب کوچولوتو شنیدم اونم کلی خوشحال شد niniweblog.com

قرار شد بعدش بریم خونه بابایی یعنی بابای بابا چون به خاطر استراحت من،خیلی وقت بود که اونجا نرفته بودیم زنگ زدیم خونه شون ولی خونه نبودن ما هم مجبور شدیم بریم خونه خودمون

همین که رسیدیم خونه مامان جون زنگ زد آخه نگران بود منم بهش گفتم که همه چی خوب بوده اونم اونقدر خوشحالی کرد که نگو  niniweblog.comآخه مامان جون خیلی انتظارتو کشید چون عاشق بچه ست

دیگه قرار شد به همه بگیم که ما هم صاحب فرزند شدیم  البته نصفه و نیمه به خونواده ها گفته بودیم ولی دوستان و فامیل خبر نداشتن مامانی به یکی ازخاله های من گفت وهمین کافی بود تا همه بفهمند

بابا هم به همه اعضای خونواده خودش این خبر رو داد و اونا هم که مدتهاست منتظر بودند و دائم بهمون میگفتم از شنیدن این خبر شاد شدنniniweblog.com

یکی دو ساعت بعدش هم سیل پیامات تبریک روانه ما شد و همه خوشحالی خودشون رو از این بابت ابراز کردن niniweblog.com

این هم خاطره شنیدن صدای قلب کوچولوی نازنینم خدا رو شکر

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان الی
9 بهمن 90 9:55
سلام عزیزم
مبارکت باشه
ناخودآگاه گریم گرفت به سلامتی عزیزم
بوسسسسسسسسسسسس


____________________________________________________
مرسی عزیزم ایشاالا تو هم صدای قلب نی نیتو بشنوی
لیلا
9 بهمن 90 17:26
عزیییییییییزم مبارکه . انشالله به سلامتی . امیدوارم دوران بارداری خوبی داشته باشی


____________________________________________________
ممنون خاله لیلا ایشاالا هر چی زودتر برای شما