احساس من به پسرم..انتخاب اسم....خرید سیسمونی
سلام پسرکوچولوی من
میخوام خیلی ساده از احساسم برات بنویسم قلم خوبی ندارم ولی به زبون خودم و احساس وجودم برات مینویسم.
روز به روز بیشتر شبیه مادرها میشم هم از لحاظ ظاهری و هم حسی.لگدهای محکم و تکونای شدیدت که باعث شده کاملا حست کنم گاهی وقتها وقتی بهت فکر میکنم همه وجودم سرشار از عشق میشه عشقی زیبا و لطیف عشقی که یکی از زیباترین عشقهاست .... عشق یک مادر به فرزندش....
شب و روزم رو با تو میگذرونم و 6 ماهه که همه جا و هر لحظه با منی در بطن من در وجودم و من روزهامو در انتظار تو سپری میکنم در رویاهام تو رو میبینم که در آغوش منی و من برات لالایی میخونم و یا تو رو میبینم که تو چشام نگاه میکنی و میخندی و من غرق در لذت نگاهت میشم.میبینمت وقتی که چهار دست و پا توی خونه دنبالم راه میفتی و هر جا میرم میای و یا وقتی که برای اینکه در آغوشت بگیرم واسم گریه میکنی ....چه لحظات قشنگ و زیبایی..... بی صبرانه منتظر اون روزهام
حالا بزار از اسمی که واست انتخاب کردیم بگم...
من همیشه دوست داشتم اگر خدا بهم پسری هدیه داد اسم محمد رو انتخاب کنم چون این اسم رو واقعا دوست دارم و حس خوبی پیدا میکنم.از طرفی بابا دوست داشت که اسم پسرش یک اسم ایرانی باشه واسه همین هر دومون تصمیم گرفتیم اسمی رو واست انتخاب کنیم که هم اسلامی باشه هم ایرانی با این حساب باید اسم ترکیبی انتخاب میکردیم یعنی محمد همراه با یک اسم ایرانی
از بین اسامی ایرانی تنها اسمی که هم من و هم بابا روش توافق داشتیم آریان بود در نتیجه تصمیم گرفتیم اسم محمد آریان رو برات انتخاب کنیم تا به دل هر دو مون بشه. امیدوارم که اسمت رو دوست داشته باشی.
بعد انتخاب اسم بریم سراغ سیسمونی
یکشنبه هفته پیش رفتیم دلاوران تا سرویس تخت و کمدت رو بخریم همون سرویسی که دوست داشتم پیدا کردیم.طرح این سرویس رو تو خیابون شریعتی دیده بودم که خیلی خوشم اومده بود ولی فوق العاده گرون بود خوشبختانه همون سرویسو تو دلاوران با قیمت مناسب تر پیدا کردیم و برات سفارش دادیم .پنج شنبه همون هفته هم رفتیم سرویس کالسکه و لباس و سرویس خواب و .... رو خریدیم و تقریبا خرید سیسمونی تموم شد ولی هنوز اتاقت رو نچیدم چون سرویس تخت و کمدت یکشنبه میاد.....مبارکت باشه عزیز دل مامان.
یه خاطره هم از روزی که رفتیم برات کالسکه و بقیه چیزها رو بخریم بگم هر چند خاطره خوبی نیست اون روز تو بازار خوردم زمین خیلی ترسیدم ولی دیروز که رفتم دکتر صدای قلبت رو شنیدم و دکتر گفت خدا رو شکر مشکلی نبوده و همه چیز خوبه... خدا رو صد هزار بار شکر
عزیز دلم دوستت دارم ......بووووووووووووووووووس