نگرانی مامان در هفته 6
سلام عزیز دل مامان خوبی نازنینم
نی نی خوشگلم مامان این روزا خیلی نگرانته آخه تا زمانی که صدای قلب نازت شنیده نشه وجودت از نظر دکترها صد در صد و مورد تایید نیست واسه همین بی صبرانه منتظرم تا 10 روز دیگه برم سونو و صدای قلبتو بشنوم
سه چهار روزه اومدم خونه مامان جون چون دکتر گفته باید استراحت کنم با این تابلو بازیها و دراز کشیدن دائمی و قربون صدقه رفتنای مامان جون همه فهمیدن که قراره یه عضو جدید وارد خانواده بشه و کلی خوشحال شدن
مامان جون حسابی بهم میرسه تا شما سالم و خوشگل باشی و همینطور تپل مپل
نی نی من الان اندازه یه تمشکه الهی قربونت بشم اینقدر کوشولویی شما الان تو هفته 6 هستی تقریبا تمام اعضای بدنت داره جوونه میزنه و ساخته میشه تازه تکون هم میخوری ولی مامان هنوز تکوناتو حس نمیکنه چون خیلی زوده و باید 4 ماه دیگه صبر کنم تا لذت تکون خوردناتو حس کنم
خلاصه اینکه این روزها خیلی دیر میگذره و به اندازه یه قرن داره سپری میشه و من همچنان در انتظار برای شنیدن صدای قلب نازنینت
در ضمن شما کوچولوی فینگیلی مامانو از درس خوندن هم انداختی و مجبورم تمرکزم رو برای دانشگاه آزاد بذارم چون وقتی تا امتحان دانشگاه دولتی نمونده و من هنوز درسامو مرور نکردم ولی اشکالی نداره حتما خیری توش هست من نی نی نازمو از دانشگاه بیشتر دوست دارم واسه همین اصلا ناراحت نیستم
دوستت دارم عزیز دل مامان