محمد آریانمحمد آریان، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره

نفس مامان و بابا

جمله بامزه

چند وقت پیش محمد آریان دل درد داشت و دائم از دل دردش شکایت میکرد برای اینکه دل دردش یادش بره بهش گفتم بیا گوشیمو بهت بدم باهاش بازی کن یکمی سرت گرم بشه اونم خوشحال از این قضیه گوشی رو گرفت و دل درد یادش رفت..... چند روز بعد ازم گوشی میخواست بهش گفتم نمیشه پسرم لازمش دارم اصرار و اصرار که بده لطفا گوشیتو منم گفتم نه نمیشه برگشت با گریه بهم گفت مامان سرم سرد شده گوشیتو بده سرم گرم بشه دیگه  منو و همسرم ‍ پوکیدیم از خنده اون موقع بود که فهمیدم بچه ها بسیاری از حرفهایی که ما میگیم و یا خودشون به زبون میارن معنیشو نمیدونن ...
10 شهريور 1395

این روز هایش

این روز های جان شیرینم با لبخند آغاز و با خنده پایان میابد. بزرگ شده است مرد کوچکم حس استقلال میکند و به دنبال پیروزیست. سخنان جالبی می گوید و برای خرید هر چیزی نظر می دهد. کارهایش را خودش انجام می دهد٬لباس هایش را آویزان می کند٬برای خودش لقمه می گیرد٬آشغال هایش را در سطل زباله میریزد و وقتی می خواهیم کمکش کنیم با اعتراض شیرینش مواجه می شویم. بیشتر از قبل می فهمد و درک بالایی نسبت به اطرافش دارد. نقاشی هایش از شکل خط خطی خارج و شکل بهتری به خود گرفته اند. لیانا ی ده ماهه و آریانای یک ساله٬[دختر خاله های مادرش]را خیلی دوست دارد. عاشق شکلات و کیک های شکلاتیست. شمع فوت کردن را هم بسیار دوست دارد و زمانی که تولد کسی می شو...
4 خرداد 1395
1