در آستانه اولین نوروز
بسم الله الرحمن الرحیم
یا مقلب القلوب والابصار
یا مدبر الیل والنهار
یا محول الحول والاحوال
حول حالنا الی احسن الحال
پسر کوچولوی من چند روز بیشتر تا سال جدید باقی نمونده و در آستانه اولین عید نوروز قرار داری و ما در تکاپوی آماده شدن برای سال جدید هستیم از خرید گرفته تا خونه تکونی و اگه خدا بخواد مهیا شدن برای سفر.
قراره در اولین تجربه مسافرتت بریم مشهد و شمال .طبق برنامه ریزی که کردیم اول میریم شمال و روز 5 ام عید به امید خدا به سمت مشهد حرکت میکنیم و دوباره روز 9 ام برمیگردیم شمال و تا هر وقت که خوش بگذره میمونیم امیدوارم خاطره خوب و عالی واسمون رقم بخوره و بهمون حسابی خوش بگذره که این امر همکاری شما پسر گلم رو می طلبه .
این روزها زیاد روبه راه نیستم یکمی نگرانت هستم چون چند وقتیه صورتت ریخته بیرون و طبق نظر دکترت به یه سری چیزها حساسیت داری .هنوز نمیدونم به چی... فقط امیدوارم که این مساله بعد یکسالگیت برطرف بشه و خدای نکرده مشکلی ایجاد نکنه.
تو این شش ماه حسابی معنی مادر رو درک کردم و فهمیدم که یک مادر چقدر برای بزرگ کردن فرزندش سختی میکشه .از همه مهمتر دل نگرانیها و دلواپسی های یک مادره که تمومی نداره و همیشه به فکر حال و آینده بچه اشه.
به همین بهونه میخوام از مادر و پدر عزیزم تشکر کنم ، دستشون رو میبوسم و قدردان زحماتشون هستم که مطمئنا برای بزرگ کردن من همین سختی ها و شاید بیشتر از این رو تحمل کردن و از خدا میخوام که بهشون طول عمر و سلامتی عطا کنه.
سال نو رو پیشاپیش بهت تبریک میگم و امیدوارم که روزی صدمین نوروز زندگیت رو جشن بگیری.