این روز هایش

این روز های جان شیرینم با لبخند آغاز و با خنده پایان میابد.

بزرگ شده است مرد کوچکم حس استقلال میکند و به دنبال پیروزیست.

سخنان جالبی می گوید و برای خرید هر چیزی نظر می دهد.

کارهایش را خودش انجام می دهد٬لباس هایش را آویزان می کند٬برای خودش لقمه می گیرد٬آشغال هایش را در سطل زباله میریزد و وقتی می خواهیم کمکش کنیم با اعتراض شیرینش مواجه می شویم.

بیشتر از قبل می فهمد و درک بالایی نسبت به اطرافش دارد.

نقاشی هایش از شکل خط خطی خارج و شکل بهتری به خود گرفته اند.

لیانا ی ده ماهه و آریانای یک ساله٬[دختر خاله های مادرش]را خیلی دوست دارد.

عاشق شکلات و کیک های شکلاتیست.

شمع فوت کردن را هم بسیار دوست دارد و زمانی که تولد کسی می شود چندین بار به جایش شمع فوت می کند.

ادامه مطلب......

از خیابان که رد میشویم هر وانتی که می بیند ذوق زده می شود٬ وانت ها را بسیار دوست دارد.

به خانه بابایی که می رویم همه چیز در کنترل اوست مانند اینکه پادشاهی به قلمرو خود پا گذاشته است.

عاشق کارتون فوتبالیست ها است و ساعات زیادی را با دایی اش صرف دیدن این کارتون می کند.

گاهی اوقات با بابا جونش پدر و پسر بیرون می روند مانند چند روز پیش که دو نفره به باغ پرندگان رفتند و وقتی به خانه برگشتند با آن زبان شیرینش و لحن زیبا و کودکانه اش برایم از تفریحشان تعریف می کرد .

کیک فنجانی را دوست داد و کمی هم خراب کار است.

خانه را حسابی به هم میریزد اما با این حال تماشای بازی کردنش بسیار لذت بخش است.

تا چیزی را تجربه نکند آن را قبول نمی کند٬چند هفته پیش که به شهر بازی رفته بودیم سوار هیچ بازی نمی شد و با اصرار ما سوار اسباب بازی شد و خلاصه در آخر با گریه از وسایل جدایش کردیم.

جان شیرینم اسباب بازی را خیلی دوست دارد و هر اسباب بازی را که می بیند آن را می خواهد به خصوص ماشین را ٬ و با وجود تعداد بسیار زیاد ماشین هایش هنوز هم از خرید آنها سیر نمی شود.

این روز ها مرد کوچکم کاردستی های جالبی درست میکند٬ماهی های رنگارنگ شناور در آب٬خیمه روز عاشورا ٬حیوانات و.....

گاهی اوقات با بابا جونش به مسجد می روند و گاهی هم خودش کنار ما می ایستد و  نماز میخواند و در مقابل عظمت خالقش سجده می کند و با اینکه کودک است اما می داند که خالقش آنقدر بزرگ است که لایق سجده اش است.

عاشق بازی است و بازی های جدیدی از خود اختراع می کند.

عکاسی را دوست دارد و گاهی اوقات با دوربین خاله محدثه اش عکس می گیرد.

خلاصه که این روز های جان شیرینم پر است از فعالیت و خاطره٬پر است از خنده و شادی٬پر است از آدم هایی که دوستش دارند و مکان های مختلف.

پارک٬بستنی فروشی٬مسجد٬شهر بازی٬موزه٬باغ پرندگان٬شمال٬خانه مادر بزرگ ها٬حیاط مادر بزرگ٬خانه بابایی و.........

این روز ها مرد کوچکم عجیب بزرگ می نماید.