هشت ماهگیت مبارک
محمد آریان عزیزم هشت ماه از ورودت به دنیای جدید میگذره و من روز به روز بیشتر عاشقت میشم این روزها اونقدر شیرین و دوست داشتنی شدی که نه تنها من و بابا بلکه همه عاشقتن و شما با شیرین کاریهات از همه دلبری میکنی دیگه کم کم داری چهار دست و پا رفتن رو یاد میگیری دو تا دندون کوچولوی خوشگل داری که با اونا نان رو تیکه میکنی عاشق نان و سیب هستی و اگه بدیم دستت اصلا حاضر نیستی پسش بدی. هنوز هیچی نشده از اسباب بازیهات خسته شدی و دیگه برات جذابیت ندارن بیشتر دوست داری با کنترل و تلفن بی سیم بازی کنی و هر چی رو زمین باشه برمیداری و میبری سمت دهنت مثلا امروز یک لحظه ازت غافل شدم دستمال کاغذی که رو زمین بود خوردی منم سریع از دهنت در آوردم ولی ...